متهم ردیف چهارم به قلم فاطمه علی آبادی
پارت چهل و نهم :
رو به روی آینه ایستاده بودم و با یقهی پیراهن سفیدرنگم وَر میرفتم. احمد به چارچوب در تکیه داده بود و نگاهش خیرهی جایی نامعلوم بود. کت طوسیام را تنم کردم و به سمتش برگشتم:
- احمد! از خر شیطون بیا پایین تو رو علی. وسیله جمع میکنی که چی بشه؟ ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
پرنیا
10آخی چقد گوگولی ،ولی وقتی میدونم قرار نیست دیگه فاطمه ای باشه حالم گرفته میشه😔😔